به گزارش خبرگزاری حوزه، در صفحه مجازی حجتالاسلام سید مصطفی موسوی آمده است:
سال نو مبارک اما، به ما این شیرینیها را قالب نکنید. دهان ما جز به بردن نامش تَر نمیشود. سبزه و دشت و چمن برای خودتان، ما جز به بوی موی یار، بهار نمیشنویم. برای خاکِ غربتزدهی سینهمان، بارانِ بوسههای پر از خنده بیاور خدایا. راستی هر دست محجوبی که به گردن محبوبی رفت، مثل دستی که به درگاه عرش عظیمت، قنوتِ دعا گرفته، تا کن!
اجابت کن دعای هرکه معشوقه برانگیخته و گوارایش شده، که مبادا فکر کنی ما بخیل و تنگ نظر شدهایم! نه رَبِ جانِ ما، نوش جانِ هرکه غیرِ ما!
خدای سرمای زمستان و دلخوشان بهار، به جان خودتان که ما فقط وقتی چشمتنگ میشویم که میخواهیم حسودی کنیم به باد، که میپیچد لابهلای گیسوانِ رهایش، به خورشید که بوسه میزند به چشمانِ پاکش، اصلا ما در او، به دنبال تو میگردیم!
مگر خودت فی مصحف الشریف نگفتهای که در خلقت، برای مردمی که میاندیشند نشانهای قرار دادهای؟ چه نشانهای بهتر از معشوق برای عاشق، چه مصداقی بهتر از او برای تو؟ که وقتی حرف بزند، یاد تو بیفتیم. مثل باران که میزند به خاک زمین مقدستان. اصلا چطور دلتان میآید بندهتان صورتش خیس اشک بشود و دستان ما باران چشمهایش را تبرکاً جمع نکند؟
یا مگر نگفتهای تو را عبادت کنیم؟ خب دستش را که گرفتیم، بند بند انگشتش، تسبیحِ نام تو را میگوییم. ما بهار میخواهیم چه کار وقتی دلمان سرما زده؟ قربانتان بشوم شما که زحمت میکشید دار و درخت و دیار را سبز میکنید، دل ما چه کم دارد که اینگونه چشمانتظار باران بماند؟
سید مصطفی موسوی
روز دوم، بهار ۱۴۰۰